طنز شماره ۱۲
 
تکلیف روز

 (گوسفند ملا)

روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد
و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است
دزد رو به ملا کرد و گفتمن مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم
ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفتاشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید.
گوش او را گرفت و گفت :ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

یك روز ملانصرالدین خرش را در جنگل گم می كند.
موقع گشتن به دنبال آن یك گورخر پیدا می كند.
به آن می گویدای كلك لباس ورزشی پوشیدی تا نشناسمت!

 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یه شب ، وقتی نلسون راکفلر ، ثروتمند معروف و زنش، از گردش بر گشتند ،زن دچار سرفه ناگهانی شد و مدام سرفه کرد.
شوهرش با اضطراب و دستپاچگی پرسید:
عزیزم بگو چی برم برای گلوت بخرم.
زناون گردنبند زمرد سبزی که در جواهر فروشی سر کوچه دیدم.

 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
یک شنبه 4 دی 1390برچسب:, :: 15:2
مسعود

درباره وبلاگ


به وبلاگ تکلیف روز خوش آمدید. منتظر پیشنهادات،نظرات و انتقادات شما هستیم. برای نویسندگی در وبلاگ به ایمیل ما takliferooz@gmail.com مشخصات خود را داده و منتظر رمز بمانید.
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تکلیف روز و آدرس takliferooz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.